این وبسایت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده است

دختری که عدد دو را بر زبان نمی آورد

 
 بوی نان تازه خانه را پر کرده بود. حسن (ع) در حالی که قرص نانی از دست مادرش می گرفت، تکه ی بزرگی از آن کند و در دستان حسین (ع) گذاشت. حسین (ع) کنار پدر زانو زد و به زینب (س) که با چشمانش او را تعقیب می کرد لبخند زد.
کمی که گذشت، حسین و حسن شروع کردند به دویدن دور خانه. زهرا (س) آرام نگاهشان می کرد و می خندید. امیرالمؤمنین (ع) زینب را بوسید و بویید و روی پا گذاشت. دست نوازشی به سرش کشید و مهربانه گفت:
«دخترم! بگو یک.» زینب (س) که تازه زبان را می آموخت، گفت: «یک.» علی (ع) خندید و گفت: «حالا بگو دو.»
زینب نگفت. پدر دوباره اصرار کرد که: «دخترم بگو دو.»
زینب (س) گفت: «پدر جان، زبانی که به گفتن یک باز می شود، چگونه می شود حرفی از دو بزند؟»
حضرت امیر (ع) زینب را به سینه چسباند و بوسید. این خانم کوچک خانه بی آنکه آموخته باشد، توحید می دانست...مستور



:: موضوعات مرتبط: دختری که عدد دو را بر زبان نمی آورد ، ،
:: برچسب‌ها: داستان زیبای حضرت زینب, داستان دو نگفتن بی بی, روز پرستار, داستان کوتاه مذهبی,
ن : مستر
ت : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392

صفحه قبل 1 صفحه بعد


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.